Siamak Abbasi
سیامک عباسی
وبلاگ هواداران

خاطره سیامک عباسی از دیدار با ناصر عبداللهی

خاطره سیامک عباسی از دیدار با ناصر عبداللهی

سیامک عباسی به بهانه ی برگزاری کنسرت در شهر بندرعباس خاطره ای جالب از اولین دیدار با زنده یاد ناصر عبداللهی را بر روی صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد که خواندن آن خالی از لطف نیست. متن کامل را در ادامه مطلب بخوانید.

siamak_abbasi@

یه بار دیگه هم چند سال پیش این خاطره رو روى صفحه م نوشته بودم، ولى این روزا که قراره براى اولین بار تو شهر ناصر، روى صحنه برم، زیاد به اون خاطره فکر مى کنم ....

.

.
فکر کنم سال ٨٠ یا٨١ بود
من توى یه استودیو به عنوان دستیار صدابردار کار مى کردم، ١٥-١٦ سالم بود.
یه روز یه کم دیرتر رسیدم استودیو، دیدم از توى اتاق ضبط صداى موزیک میاد. از یکى از بچه هاى استودیو پرسیدم چه خبره؟ گفت ناصر عبدالهى با گروهش اومده دارن تمرین مى کنن.
اون سال ها ناصر معروفترین و محبوب ترین خواننده ى داخلى بود، منم اون موقع تازه شروع کرده بودم و عاشق آهنگ ناصریا بودم.🎸
دیگه نرفتم تو، نشستم توى همون اتاق انتظار به روزنامه خوندن.
بعد از یه نیم ساعت، یهو در باز شد و ناصر اومد تو اتاق، ریشاشو پرفسورى زده بود، واسه همین چهره ش یه کم با همیشه فرق کرده بود؛ ولى من فورى شناختمش.
اون موقع ها بچه بودم، خیلى هم پررو بودم و کله م باد داشت. با اینکه خیلى هم دوستش داشتم ولى تو همون عالم بچگى به خودم گفتم ولش کن بابا، حالا فکر مى کنه کیه!!
به روى خودم نیوردم و به روزنامه خوندنم ادامه دادم.
ناصر که اون موقع در اوج محبوبیت و شهرت بود، اومد جلو و در کمال فروتنى و تواضع به من سلام کرد و احوالپرسى کرد، با منى که براش یه غریبه بودم و حداقل ١٥ سال هم ازش کوچیکتر بودم.
منم خودمو زدم به اون راه و گفتم عِه آقاى عبدالهى شمایید؟ ریشاتونو زدید نشناختمتون، ببخشید.
..........
بعد از اون روز یاد گرفتم که هر چقدر هم معروف و شناخته شده باشى، باید فروتن و افتاده و بااخلاق باشى
به قول معروف، درخت هر چه پُر بارتر، سر به زیرتر
.........
عمو ناصر با اجازه ت دارم مى رم دیار شما که روى صحنه براى مردم خونگرم و بامعرفتت بخونم.
کاش بودى...
...
..
.
.
#ناصریا

موزیک ترکی