Siamak Abbasi
سیامک عباسی
وبلاگ هواداران

سیامک عباسی : فروغ می خوانند چون پرستیژ دارد

سیامک عباسی : فروغ می خوانند چون پرستیژ دارد

هفته نامه نیلوفر آبی در آخرین شماره خود که مهرماه منتشر شده است، سراغ پرونده ای با عنوان فروغ خوانی در ترانه و شعر ایران رفته است. این هفته نامه با سیامک عباسی گفت و گویی را ترتیب داد که که بخش هایی از آن را در ادامه می خوانیم. 

سیامک عباسی، شاعر و آهنگسازی ا‌ست که از چندی پیش فعالیت رسمی خود را در بخش جذاب خوانندگی هم آغاز کرده است. او علاوه بر اینکه به عنوان دانشجوی دکتری رشته ادبیات فارسی نگاه ویژه‌ای به فروغ فرخزاد دارد، از میل و علاقه شخصی‌اش به فروغ‌خوانی می‌گوید و حتی در آلبوم «کجاست خانه باد» به عنوان مشاور هنری و یکی از عوامل تولید همکاری داشته است. سیامک نظرات جالبی در مورد آثار خوانده شده از فروغ و شرایط کار در این زمینه دارد.

اجراها شخصی بودند

باید بگویم هر جا خوانشی از آثار فروغ فرخزاد اتفاق افتاده، به جز آن قطعاتی که خودش انجام داده، بیشتر تجربه‌ها و برداشت‌های شخصی بوده‌اند. هنرمندانی که دست به این کار زدند دریافت‌های خودشان را پیاده کرده‌اند؛ اشکالی هم ندارد اما نمی‌توانیم هیچ‌کدام از آن‌ها را به عنوان یک اثر جامع بپذیریم. ضمن اینکه فکر می‌کنم اثر فروغ بر ادبیات معاصر ما این‌قدر عمیق است و لایه‌های پنهان دارد که باید کارشناسانه‌تر به آن پرداخته شود و نهبه شیوه شخصی. با توجه به اینکه تحصیلات من در رشته زبان و ادبیات فارسی است، در محیط آکادمیک هم می‌بینم که تاثیر آثار فروغ فرخزاد بر ادبیات معاصر بسیار عمیق است. آن‌قدر که با چند تجربه نمی‌شود حق مطلب را در مورد آن ادا کرد، باید بیشتر درموردش کار کرد. شاید راهش این باشد که عامه مردم از طریق موسیقی با آثار فروغ آشنا شوند.

شعر فروغ قلمرو زنان است

آلبوم «پری‌خوانی» کار آقای شکیبایی به دلیل تبحر ایشان در ادای کلمات و دکلماسیون بسیار شنیدنی است. کنار هم قرار گرفتن شکیبایی و فرخزاد در حقیقت همکاری دو برند محبوب است که باعث می‌شود این اثر بسیار مورد توجه واقع شود. در مورد آلبوم «کجاست خانه باد» با دکلمه‌ الهام پاوه‌نژاد - بدون در نظر گرفتن اینکه ایشان یک بازیگر هستند و در ادای کلمات تبحر دارند- اینکه یک زن برداشت خود را از شعر فروغ ارائه داده است، ماجرا را جذاب‌تر مى‌کند. هر دوى این اجراها برداشت‌هاى شخصی هستند اما میزانی که یک زن می‌تواند به فروغ نزدیک شود، با شعر او همذات‌پنداری کند و جان مطلب را در بیاورد، قطعا بیشتر از برداشت‌هاى مردانه است. به نظرم در کل، این آلبوم یک مجموعه ارزشمند بود؛ هم به واسطه‌ موسیقی خوب «پیمان خازنی» و هم اینکه خانم پاوه‌نژاد در واقع اشعار فروغ را به گونه‌ صوتى بازی کرده بودند. اما اینکه در نهایت این آلبوم از چه درجه‌ هنرى برخوردار است، باید در موردش بحث صورت بگیرد. من خودم هم یک سری نقد داشتم و فکر مى‌کنم شاید می‌شد با تغییراتی، اتفاق بهتری برای این آلبوم رقم بخورد.

آفت‌های فروغ‌خوانی

میان آثار موزیکال اجرا شده از شعر فروغ، کار «معین» (عاشقانه) بیشتر از همه موفق بوده و شنیده شده است. به نظرم باید هنرمندان معروف و محبوب پاپ که با عامه مردم در ارتباطند، سراغ آثار پرمحتوای معاصر، مثل اشعار فروغ بروند.اما گهگاه مى‌بینیم که فروغ‌خوانى از روى دغدغه‌مند بودن و فروغ‌شناسى اتفاق نمى‌افتد، بلکه انگار دلیل این کار فقط ژست‌های روشنفکرانه است که در پس خواندن شعر فروغ نهفته است. در بعضى موارد خواننده حتی نمى‌داند که فروغ در شعرش چه گفته اما چون توجه به فروغ تضمین شده است، آن را انتخاب می‌کند. یا اینکه اغلب آثار اجرا شده از فروغ، آن آثاری نیستند که پرمحتواترین اشعار او هستند. فرقی هم ندارد که خواننده زن باشد یا مرد؛ «زنانگی» مشخصه‌ شعر فروغ است اما حتى زنان هم دنبال اجراى آثار زنانه‌ او نمى‌روند. همه بیشتر دنبال اشعار معمولی او رفته‌اند که هم موزون‌ترند، هم ریسک کمترى دارند و هم مجوز گرفتن‌شان راحت‌تر است.

عمق کلام فروغ درک نشده

نگاه زنانه‌ فروغ در بعضى از آثارش و عدم خودسانسورى او، این شایبه را پیش آورده است که آثار فروغ اصطلاحا « اروتیک» هستند یا به «جنسیت‌گرایى در شعر» اشاره دارند. این ‌دست موضوعات در فرهنگ ما جزو تابوها هستند و همین به بهانه‌ای برای ممیزی شدن آثار و حتى اسم فروغ تبدیل شده است. حیرت‌انگیز است که حتی در دانشگاه هم با دانشجویی در مقطع دکتری مواجه شدم که یک خط از شعر فروغ را نشنیده ولی وقتی بحث علمی و آکادمیک در مورد شعر معاصر و شعر فروغ می‌شود، اولین چیزی که به ذهن او می‌رسد این است که «فروغ شاعری بی‌پروا و هرزه بوده!»می‌خواهم بگویم جامعه ما هیچ‌وقت عمق کلام فروغ را درک نکرده، در حالی که همیشه به دلیل حاشیه‌‌هاى شعرش او را متهم کرده است. من معتقدم اتفاقا این به دلیل اروتیک‌زدگی خود جامعه است که از کل حرف شاعر، فقط به قسمت‌هایی خاص از شعر او حساسیت نشان می‌دهد.پیچیدگی‌های فروغ‌خوانی در بحث موسیقی و خواندن اشعار فروغ باید پذیرفت که شعر او عامه‌پسند نیست. فکر می‌کنم اگر من به عنوان یک خواننده پاپ بخواهم یکی از اشعار غیرموزون فروغ را برای بازار موسیقى ایران بخوانم، نه‌تنها شنیده نمی‌شود بلکه مورد هجوم انتقادها هم قرار می‌گیرم. مخاطب عام انتقاد مى‌کند که این چه آهنگى است؟ و خواص هم انتقاد می‌کنند که چرا شعر فروغ را این‌طور خواندی؟!در هر صورت ما باید تمام تلاش‌مان را بکنیم تا اثری خلق شود که عامه را درگیر کند و اثر فروغ را به اکثریت جامعه‌ مخاطب بشناساند؛ وگرنه خواص که فروغ را مى‌شناسند و می‌خوانند و نیازی به این معرفى‌ها ندارند. به نظرم اگر فروغ امروز زنده بود، به خیلی از کسانی که آثار او را خوانده‌اند اجازه نمی‌داد این کار را بکنند. چون خیلی از این خوانندگان شعر او را درک نکرده‌اند و فقط خوانده‌اند تا فروغ خوانده باشند؛ چون فروغ‌خواندن پرستیژ دارد! یعنی هنرمند این اثر را نخوانده که تفکر فروغ را به مخاطب خود بشناساند، خوانده که از اسم فروغ برای خودش اعتباری کسب کند.

یادآور سینماى اروپاى شرقى

به نظرم آثار فروغ بُعد سینمایی هم دارد. انگار شاعر «دکوپاژ شده» شعر نوشته است. شعر او پر از تصویرهاى ناب و رشک‌برانگیز است. شعر او من را یاد سینمای اروپای شرقی می‌اندازد.حقیقت اینکه کار روى آثار فروغ بسیار پیچیده‌ است. من هم خیلی دلم می‌خواهد در این زمینه کاری بکنم و اثرى از آثار فروغ را اجرا کنم اما نه یک کار معمولی. در مورد چنین اثرى باید بسیار فکرشده کار کرد. مدت‌هاست که در حال تحقیقم تا بتوانم کاری از فروغ بسازم یا بخوانم که هم خودم به عنوان دوستدار فروغ از آن راضى باشم، هم اینکه کار هیت و پرمخاطبى بشود؛ آن‌وقت هم در کار خودم موفق بودم و هم دینم رابه فروغ ادا کردم.

منبع: هفته نامه نیلوفر آبی / شماره ۴۶ / ۱۵ مهر ۱۳۹۶ / ضمیمه فرهنگی و هنری روزنامه قانون

موزیک ترکی